حضرت عبدالبهاء
- :
- مختصری از تاریخ آئین بهائی
- :
- حضرت عبدالبهاء
اصل اساسی تعالیم دیانت بهائی را شاید بتوان در وحدت خلاصه نمود. حضرت بهاءالله بر همین اساس، بنیان و اصولی را بنا نهادند که دیانتشان هرگز دچار تفرقه نشود و پس از درگذشت ایشان، مُنشعب نگردد. حضرت بهاءالله در کتاب اقدس و در وصیتنامۀ خود -کتاب عهدی- همگان را امر نمودند که به پسر ارشدشان- حضرت عبدالبهاء- به عنوان جانشین خود و مرجع آئین بهائی، تبیینکننده و مُفسر رسمی آثار بهائی و همچنین به عنوان نمونۀ والای تعالیمشان توجه نمایند.
حضرت عبدالبهاء از همان سالهای آغازین کودکی در رنجها وسختیهای پدرشان شریک بودند. ایشان 8 ساله بودند که حضرت بهاءالله در سیاهچال تهران زندانی شدند، اموال خانوادگیشان به تاراج رفت، مورد هجوم متعصبین قرار گرفتند و دچار فقر و تنگدستی شدند. در سال 1231 ه.ش. (1853 میلادی)، در حالی که 9 سال بیشتر نداشتند همراه پدر در سرمای زمستان از ایران به بغداد تبعید شدند، سفری طولانی و سخت که بازگشتی در پی نداشت. دوران نوجوانی و جوانی ایشان نیز به تبعید و زندان در خاک امپراطوری عثمانی در بغداد، استانبول، ادرنه و عَکا سپری گشت. در تمام این سالها، ایشان در مقابل مزاحمتها و غرضورزیهای بدخواهان پیوسته پشتیبان و همراه حضرت بهاءالله بودند. به عنوان نماینده و منشی ایشان خدمت میکردند، به پیروان ایشان و به فقرا و بیماران شهر رسیدگی مینمودند، در تمام مراحل تبعید، بار سنگین مذاکره با مسئولین حکومتی در مورد اجرای عدالت را بر عهده داشتند و همچنین با اصحاب فکر و اندیشه در ارتباط و در نزد آنها از احترام خاصی برخوردار بودند. روحیۀ بخشندگی، خدمات خالصانه و شخصیت والای اخلاقی حضرت عبدالبهاء، ایشان را نزد همگان عزیز و محبوب مینمود و در گذر زمان حتی قلب سرسختترین متعصبین را نیز نرم میکرد.
پس از درگذشت حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء تمام نیروی خود را صرف پیشبرد امر الهی و ترویج آرمانهای صلح و وحدت نمودند. با تلاش و استقامتی خستگیناپذیر و با غلبه بر موانع و مشکلات موجود، در شرق آئین بهائی را گسترش دادند و درغرب به ایجاد جوامعی از مؤمنان فداکار پرداختند. ایشان به طور مرتب، سیل بازدیدکنندگان را از شرق و غرب به حضور میپذیرفتند، با جویندگان حقیقت از سراسر عالم مکاتبات وسیعی داشتند و هدایتها و توضیحاتی قاطع و روشن دربارۀ احکام و تعالیم بهائی ارائه میکردند.
در سال 1286 ه.ش. (1908 میلادی) با آزادی تمامی زندانیان عقیدتی امپراطوری عثمانی در نتیجۀ انقلاب جوانان تُرک، حضرت عبدالبهاء بعد از بیش از چهار دهه از تبعید و زندان رهایی یافتند. ایشان با وجود کُهولت سن و ضعف جسمانی در سال 1289 ه.ش. (1911 میلادی) راهی مصر، اروپا و آمریکای شمالی شدند تا آرزوی دیرینۀ خود برای انتشار آئین حضرت بهاءالله در آن سرزمینها را تحقق بخشند. سفرهای حضرت عبدالبهاء در غرب که حدود 3 سال به طول انجامید، تأثیر به سزایی در اعلان عمومی تعالیم حضرت بهاءالله در مراکز بزرگ جهان غرب و تأسیس مستحکم جوامع بهائی در اروپا و آمریکای شمالی داشت. پس از بازگشت از این سفرها بود که حضرت عبدالبهاء «الواح نقشه ملکوتی» را خطاب به بهائیان آمریکای شمالی صادر کردند. این متون طرحی کلی برای انتشار آئین بهائی در سراسر دنیا تعیین میکنند و اساس برنامههایی هستند که از آن پس برای رشد و گسترش جامعۀ بهائی طرح ریزی و اجرا شدهاند.
حضرت عبدالبهاء به عنوان مرکزِ امر بهائی پس از حضرت بهاءالله و تبیین کننده و مفسر رسمی آثار ایشان، در نوشتهها و نطقهای خود پیوسته تعالیم آئین پدر بزرگوارشان را تشریح مینمودند، اعتقادات اساسی آن را شرح و بَسط میدادند و خصوصیات اصلی موسسات اداری آئین بهائی را ترسیم میکردند. از نتیجۀ بینظیر سالها فعالیت ایشان آنچه به انتشار رسیده است میتوان به مکاتبات شخصی، نامههای عمومی، شرح و تفسیرهای موضوعی، روایتهای تاریخی، دعا و مناجات، شعر و خطابههای عمومی اشاره کرد.
حضرت عبدالبهاء پس از 29 سال رهبری و هدایت جامعۀ بهائی، در 7 آذر 1300 ه.ش. (1921 میلادی) در سن 77 سالگی چشم از این عالم فروبستند. خصائص اخلاقی فوقالعاده، دانش و زندگی سراسر خدمت ایشان به عالم بشریت، نمونۀ زندهای از تعالیم حضرت بهاءالله را در عمل فراهم میآورد و ایشان را در نظر آشنا و بیگانه به سرمشق و الگویی جاودانه بدل نموده است.
در مراسم خاکسپاری ایشان، بیش از ده هزار نفر از هر دین و عقیده و مرامی حضور داشتند، حاضران با عباراتی همچون «شاهراه حقیقت»، «رکن صلح» و نمادی از «روشنی و عظمت» از ایشان تجلیل و تحسین کردند، ایشان اما خود را بیش از هر چیز، خادم و بندۀ حضرت بهاءالله میدانستند: «نام من عبدالبهاءست، صفت من عبدالبهاءست. حقیقت من عبدالبهاءست، نَعت (صفت) من عبدالبهاءست… نه اسمی دارد نه لقبی. نه ذکری خواهد نه نَعتی جز عبدالبهاء. این است آرزوی من. این است اعظم آمال (آرزوی) من. این است حیات ابدی من. این است عزت سَرمدی من.»
ادامه مطلب
بیشتر بخوانید
گزیدهای از آثار حضرت عبدالبهاء
خطابات و تألیفات حضرت عبدالبهاء ثمر بیش از نیم قرن فعالیت و کوشش بیوقفه است. تالیفات ایشان به عنوان مرکز عهد و میثاق حضرت بهاءالله و مبین (مفسر رسمی) آئین بهائی، هم تفسیر آثار بهائی و هم بخشی از بدنۀ متون اصلی این دیانت را شکل میدهد. آثار منتشر شده از ایشان مجموعههایی است شامل مکاتبات شخصی، نامههای عمومی، شرح و تفسیرهای موضوعی، کتاب، دعا و مناجات، شعر و خطابههای عمومی. در ادامه، گزیدۀ کوتاهی از خطابات و تألیفات حضرت عبدالبهاء ارائه میگردد. نسخۀ کامل این آثار در کتابخانۀ بهائی موجود است.