انسان و طبیعت
- :
- زندگی شاد و پرمفهوم در جامعهای پویا
- :
- انسان و طبیعت
تعالیم بهائی توضیح میدهند که جهان آفرینش، با وجود تنوع فراوانش، یکپارچه است و میان اجزایش بهمپیوستگی، روابط متقابل و توازن وجود دارد. نظامها و فرآیندهای مختلف آن بر طبق قوانین و اصول معینی عمل میکنند که در آن سلامت و بهروزی هر عضو به سلامت و بهروزی کل بستگی دارد و نیز صدمه به هر عضوی موجب صدمه به کل میشود.
رابطۀ ما با عالم طبیعت میتواند به رابطۀ جنین و رحم مادر تشبیه گردد. دنیای مادی بستری است که در آن استعدادهای خود را پرورش میدهیم. در زندگی دنیوی در این عالم مادی، خصیصهها و توانمندیهایی به دست میآوریم که برای پیشرفت معنوی و مادی نوع انسان و سفر ابدی روحمان پس از مرگ ضروری هستند.
حضرت بهاءالله طبیعت را انعکاسی از صفات خداوندی و جلوهای از ارادۀ الهی معرفی میکنند. چنین نگاهی احترام عمیقی در ما نسبت به عالم طبیعت ایجاد میکند. البته این احترام نباید به معنای دعوتی برای پرستش طبیعت در نظر گرفته شود. نوع انسان به دلیل توانمندی فکری و علمیاش این امکان را دارد که نه تنها اسیر طبیعت نباشد بلکه به تغییر و تبدیل و تنظیم آن بپردازد. اما این مطلب نیز به این معنا نیست که بشر مجاز است رابطۀ سودجویانهای با طبیعت برقرار نماید.
منابع مادی همیشه برای پیشرفت تمدن مورد نیاز خواهند بود. با افزایش آگاهی از یگانگی نوع انسان، این نکته نیز بیشتر از قبل مورد پذیرش قرار میگیرد که ثروت و شگفتیهای این زمین، میراث مشترک تمامی مردمان است و همۀ انسانها باید دسترسی منصفانه و برابر به منابع طبیعی داشته باشند. بر اساس اعتقادات بهائی، عالم طبیعت، امانتی الهی است و تمامی اعضای خانوادۀ انسانی در تمام نسلها به عنوان امانتداران کرۀ زمین برای حفظ نظم و تعادل آن مسئولیت دارند.
البته این نکته قابل انکار نیست که نظم کنونی جهان در حفاظت از محیط زیست و تضمین بهزیستی انسانها در برابر صدمات ویرانگر موفق نبوده است. مالاندوزی افراطی برخاسته از زیادهطلبی فردی و جمعی به همراه فرهنگ مصرفگرای کنونی که نیازهای کاذبی برای انسانها تعریف و آنها را به برآوردن فوری خواستههایشان تشویق میکند، تخریب محیط زیست را تشدید میکنند. سنجش ارزش طبیعت بر حسب گزارههای اقتصادی، ناکارآمدی نظام اقتصادی کنونی را در حل مشکلات بلند مدت جهانی مانند گرمایش زمین آشکار ساخته است. ساختارها و نظامهای سیاسی رقابتی حال حاضر جهان، توانایی رویارویی با این حقیقت را ندارند که اکثر چالشهای عمده، ابعادی جهانی دارند و در نتیحه در حفاظت از کرۀ زمین و سازماندهی منابع آن ناتوان ماندهاند.
در میان پرسشهایی که ما را به ساختن جوامعی پویا و مرفه رهنمون میسازند، بسیاری به مسائل کاربردی رابطۀ انسان و طبیعت باز میگردند: چگونه میتوان از منابع طبیعی جهان استفاده صحیح به عمل آورد؟ چگونه میتوان فنآوری را در راستای خدمت به جامعه توسعه داد؟ و چگونه میتوان به تولید و توزیع منصفانه کالا و خدمات پرداخت؟
بهروزی بشر و پیشرفت تمدن به حفظ نظم و تعادل محیط زیست وابسته است. بازیابی چنین نظمی نیازمند تغییراتی اساسی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجتماع است. بیشک حصول این تغییرات درساختارها باید با تغییراتی گسترده در نگرش و رفتار بشر همراه باشد.
آسمان گواه بزرگی او و درياها علامت جود او.